تنهای ام را با تو قسمت می کنم ، سهم کمی نیست

اینجا فقط حرف دله ... باورش هرچند مشکله

تنهای ام را با تو قسمت می کنم ، سهم کمی نیست

اینجا فقط حرف دله ... باورش هرچند مشکله

بگذار این چنین باشم تا هستم


تکیه بر جنگل پشت سر
روبروی دریا هستم
آنچنانم که نمی دانم در کجای دنیا هستم
حال دریا آرام و آبی است
حال جنگل سبز سبز است
من که رنگم را باران شسته است
در چه حالی ایا هستم ؟
قوچ مرغان را می بینم موج ماهی ها را نیز
حیف انسانم و می دانم
تا همیشه تنها هستم
وقت دل کندن از دیروز است یا که پیوستن بر امروز
من ولی در کار جان شستن
از غبار فردا هستم
صفحه ای ماسه بر می دارم
با مداد انگشتانم
می نویسم
من آن دستی که
رفت از دست شما هستم
مرغ و ماهی با هم می خندند
من به چشمانم می گویم
زندگی را میبینی
بگذار
این چنین باشم تا هستم

( محمد علی بهمنی )


نظرات 2 + ارسال نظر
مانیا سه‌شنبه 25 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 12:26 ب.ظ http://www.darpeyeshgh.blogsky.com

سلام دوست خوبم.
وبلاگ زیبایی داری.
منم وبلاگمو تازه ساختم.
خوشحال میشم که پیشم بیایی.
اگه با تبادل لینک موافق بودی خبر مکن.
روز خوش.
بای.

ترانه یکشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 09:51 ق.ظ http://www.delkhis.blogfa.com

سلام!
زندگی زیبا ترین هدیه ایست که پیش از سایر هدیه ها می گیریم.
سر افراز بمانید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد