تنهای ام را با تو قسمت می کنم ، سهم کمی نیست

اینجا فقط حرف دله ... باورش هرچند مشکله

تنهای ام را با تو قسمت می کنم ، سهم کمی نیست

اینجا فقط حرف دله ... باورش هرچند مشکله

بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست

 

بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست


آه ، بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست


مثل عکس رخ مهتاب  که افتاده در آب


در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست


آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد؟


بال وقتی قفس پر زدن چلچله هاست


بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است


مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست


باز می پرسمت از مسئله ی دوری و عشق


و سکوت  تو  جواب همه ی مسئله هاست ...

 

 

از تو گله نمی کنم از دست قلبم شاکی ام

 

دفتر عشق که بسته شد  دیدم منم تموم شدم
خونم حلال  ولی بدون به پای تو حروم شدم
اونی که عاشق شده بود   بدجوری تو کار تو موند
برای فاتح دلت  حالا باید فاتحه خوند
تموم وسعته دلو به نام تو سند زدم
غرور لعنتی می گفت بازی عشقو بلدم
از تو گله نمی کنم از دست قلبم شاکی ام
چرا گذشتم از خودم چرا غرق تاریکی ام
دفتر عشق که بسته شد  دیدم منم تموم شدم
خونم حلال - ولی بدون به پای تو حروم شدم
دوست ندارم چشمهای من  فردا به آفتاب وا بشه
چه خوب می شه  تصمیم تو آخر ماجرا بشه
دست و دلت نلرزه   بزن تیر خلاصو
از اون که عاشقت بود  بشنو این التماسو