تنهای ام را با تو قسمت می کنم ، سهم کمی نیست

اینجا فقط حرف دله ... باورش هرچند مشکله

تنهای ام را با تو قسمت می کنم ، سهم کمی نیست

اینجا فقط حرف دله ... باورش هرچند مشکله

رفتنت آغاز ویرانی است حرفش را مزن

 

رفتنت آغاز ویرانی است حرفش را مزن

چشمهایم بی تو بارانی است حرفش را مزن
 
دوست داری بشکنی قلب پریشان مرا

دل شکستن کار آسانی است حرفش را مزن

خورده ای سوگند روزی عهد مارا بشکنی

این شکستن نا مسلمانی است حرفش را مزن
 
حرف رفتن میزنی وقتی که محتاج توام

رفتنت آغاز ویرانی است حرفش را مزن
 
( ؟؟؟ )
 
 

ما چون ز دری پای کشیدیم ،کشیدیم



ما چون ز دری پای کشیدیم ،کشیدیم
امید ز هر کس که بریدیم ، بریدیم
دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند
از گوشه ی بامی که پریدیم ، پریدیم
رم دادن صیدِ خود از آغاز غلط بود
حالا که رماندی و رمیدیم ، رمیدیم
صد باغ بهارست و صلای گل و گلشن
گر میوه ی یک باغ نچیدیم ، نچیدیم
وحشی ! سبب دوری و این قسم سخن ها
آن نیست که ما هم نشنیدیم ، شنیدیم

(وحشی بافقی)