تنهای ام را با تو قسمت می کنم ، سهم کمی نیست

اینجا فقط حرف دله ... باورش هرچند مشکله

تنهای ام را با تو قسمت می کنم ، سهم کمی نیست

اینجا فقط حرف دله ... باورش هرچند مشکله

وقتی یک بار دیگر تاریخ تکرار می شود

 

وقتی یک بار دیگر تاریخ تکرار می شود و با بی کفایتی ارتشی که می بایست نماد غرورت باشد اما عکس حقارت را با شادی عرب ها آن هم برروی خاک سرزمینت، در قالب عیدی بر روی صورتت می نشاند، فقط می توانی برای پاشیدن آب بر روی آتشی که تمام وجودت را می سوزاند یک جمله را در ذهنت یو یو کنی و تکرار کنی که این شکست قطعا درسی برای پیروزی های بعدی است...

اما وقتی با خودت کنار می آیی و به درسی که از این باخت گرفته ای نگاه می کنی تازه متوجه می شوی که بیشتر از هزار سال است که در همین درس رفوزه شده ای و باز هم رفوزه می شوی! نیاکان ما هم وقتی شادی عرب ها را در همان هزار اندی سال قبل بر روی خاک سرزمینشان دیدند و قصد کردند که از این شکست، درس عبرت بگیرند در کمال استیصال برای ما این جملات را به یادگار نوشتند که " فساد دستگاه حکومت ساسانی آنقدر سنگین بود که اجرای تاکتیک های نظامی در نهاوند توسط سربازان ایرانی یک جمله خنده آور بیشتر نبود. ایرانیان قبل از آنکه در همدان سپر بی اندازند در دل حکومت خود مجلس رقص عرب ها را فراهم کرده بودند". شاید این یادگاری نیاکان ما و یا همان درسی که قرار بود آن ها از این شکست هولناک بپذیرند امروز هیچ سنخیتی با رقص عرب های فوتبالیست در زمین آزادی ما نداشته باشد، اما شاید اگر بخواهیم برای فرزندانمان در دوره های بعد از خودمان درس عبرتی از تحقیر تلخی که پدرانشان بعد از شکست دو بر یک برابر عربستان در تهران تجربه کردند به یادگار بگذاریم، بگوییم سیستم مدیریت ورزش و فوتبال ما در آن روزگار آنقدر آغشته به مسائل چرک شده بود که انتظار پیروزی از بازیکنان درون زمین به عناصری چون غیرت و کمک های الهی منوط شده بود! نه به دانش و مدیریتی که قرار بود راه پیروزی را برای آن ها هموار و البته مشخص کند. بی کفایتی که درست از همان روزی که قرار شد تیم ملی ما برای جام جهانی آلمان آماده شود آنقدر مشهود بود که چشممان را کور می کرد و آنقدر هم ادامه پیدا کرد تا یک بار دیگر نهایت حقارت را درک کنیم. از همان روزی که فوتبال ایران با بلای تعلیق کار خود را شروع کرد و آنقدر مشمول داستان های کمدی شد که لطیفه هایی مثل انتخاب مربی برای تیم ملی جزو حوادث کاملا جدی آن قرار می گرفت. اگر چشم و گوشمان را برروی تمامی اتفاقات رخ داده پیرامون ورزش و در راس ژولیده آن، فوتبال، می بستیم و فقط یکبار دیگر جریانات عجیب و غریب انتخاب کلمنته را برای تیم ملی مرور می کردیم می توانستیم متوجه شویم که این دست آوردها ما را آماده می کند برای پذیرفتن یک درس جدید از شکست ها. مربی تیم ملی ابتدا لابی را مهمترین راه رسیدن به نیمکت تیم ملی می داند و بعد خود با لابی خدایی به این سمت می رسد آن هم در حالی که یک نفر دیگر دور افتخار برای رسیدن به این نیمکت را می زند! همان روز هم می توانستیم این مرثیه تاریخی را آماده کنیم " ایرانیان در دل سرزمین خود مجلس رقص عرب ها را برای آینده فراهم کرده اند". آن هم در حالی که تمام هم و غم دستگاه ورزش ما متوجه قطع کردن سیم های تلفن!! برای نرسیدن اس ام اس به فلان برنامه بود. امروز هم می توانیم بنشینیم و از اشتباهات فنی دایی بگوییم که انگار فراموش کرده بود همیشه و درست در همین مرحله از دوران نزول خود، اوج های طلایی اش را می گرفت و باعث می شد ناگهان دایی را از زیر فرش بر روی عرش ببینیم. اما امروز شاید تا مدت ها زیر فرش هم جایی برای لپ های باد کرده دایی نداشته باشد!

 می توانیم از توپ های مهدوی کیا، نکونام، رضایی و... بگوییم که بازهم می توانست بر همه تیشه هایی که به دست خودمان بر ریشه مان زده بودیم ماله کشی کند اما درست همانند همان هزار و اندی سال پیش مشکل این شکست هم، خیلی پیشترها به دست خودمان حاصل شده بود. درست همان جا که مقدونی ها برای زیر سلطه قرار دادن ایرانی ها یک تز تاریخی دادند و آن اینکه آدم های بزرگ را بر سر کارهای کوچک بگذارند و آدم های کوچک را بر سر کار بزرگ. و ما چقدر خوب همیشه این تز را در طول تاریخ اجرا کرده ایم که هنوز بعد از این همه سال اندر خم یک درس از این همه شکست مانده ایم. خوشحال باشید... شکستی که در هشتمین روز تولد بهار تجربه کردید کوچکترین ماحصل این تکرار تاریخ است که در میان همه آن شکست هایی که هنوز از آن درس می گیریم خیلی هم تلخ نبود ... 

 

نظرات 6 + ارسال نظر
سینا دوشنبه 10 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 05:43 ب.ظ http://13641110.blogfa.com

سلام.
دنیایی عجیب و علمی!!!!!!!!

فرنوش سه‌شنبه 11 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 03:04 ق.ظ http://www.ehsasat.com

سلام .فرنوش هستم از وبسایت احساسات دات کام ! اگه عزیزی رو دارین که می خواین صداتونو به گوشش برسونید بیاید سایت ما . در ضمن می تونید به گمشده هاتون از سایت ما پیام بدین . برای وبلاگتون هم ابزار های جدید و بی همتا آماده کردیم . قربان شما - فرنوش

سایه تنها دوشنبه 17 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 03:39 ب.ظ http://www.sayehetanha.blogsky.com

سلام ترلان عزیز

سال نو مبارک و خجسته
به نکته جالبی اشاره کردی. مطلبت رو خوب پرورش دادی و به عصرها و دوران پیشین اشاره کردی.
اما عزیز فکر کنم تو کمی مسائل رو بد تفسیر کردی. اولاً که در مورد حکومت و تحت سلطه قراردادن ایرانیها توسط اعراب، باید عرض کنم که بخش اعظم کشورهای عرب، ازجمله عراق، سوریه و مصر جزو مایملک ایران بود و اعراب تحت سلطه کوروش کبیر زندگی می‌کردند، اما کوروش بزرگ مایل بود این قبایل بادیه نشین و متحجر رو با حاکمان خود آنها اداره شود و پس از کوروش کبیر، به تدریج آنها کشور خود را پس گرفتند یا به عبارتی ایران با حمایت کشورهای ابرقدرت این مستعمرات را از دست داد.

به زمان حکومت هارون الرشید هم اشاره ای می کنم که کشور عرب با تدابیر یحیی و عباس برمکیان که از دانشمندان بنام آن زمان بودند اداره میشد و بر سر نمک نشناسی هارون عباس کشته شد.

به هر حال، در مورد سرمربی تیم ملی ایران هم باید عرض کنم، مشکل بی لیاقتی علی دایی نبود. زمانی علی دایی اسطوره کشور و آقای گل بود، کسی که بسیاری از جوانان عکس او را بر دیوار اتاقشان نصب می‌کردند تا همت بلند و اراده او سرمشقشان باشد. علی دایی مستحق توهین، تمسخر و ناسزا نیست، این بی توجه و عدم درک کافی مردمی است که همواره گذشته را فراموش می‌کنند و ظاهر قضیه را می‌بینند. چه بسا علی دایی (که انصافاً مربی نبود اما خوش تکنیک بود و اگر تجربه پیدا می‌کرد یا دوره مربیگری می‌دید از هر مربی خارجی یا قطبی هم بهتر بود) فرصت ابراز وجود و مانور نداشت و همه او را مقصر تلقی می‌کردند.
ریشه مشکلات را باید از فدراسیون جستجو کرد و خشکاند که این هم بحث کارشناسی وسیعی دارد که در اینجا مجالی نیست.

شاد باشید

پرنیا دوشنبه 18 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 05:54 ب.ظ http://www.havadaran.net

سلام . با حمایت از میرحسین موسوی هوشیاری و بیداری خود را اعلام کنید . دولت میرحسین موسوی ، دولت صداقت و راستگویی . لطفا این جمله رو واسه دوستات اس ام اس کن و ازشون بخواه که اونهام واسه دوستانشون اس ام اس کنن .

پرنیا دوشنبه 18 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 06:26 ب.ظ http://www.havadaran.net

سلام . با حمایت از میرحسین موسوی هوشیاری و بیداری خود را اعلام کنید . دولت میرحسین موسوی ، دولت صداقت و راستگویی . لطفا این جمله رو واسه دوستات اس ام اس کن و ازشون بخواه که اونهام واسه دوستانشون اس ام اس کنن .

پرنیا دوشنبه 18 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 06:57 ب.ظ http://www.havadaran.net

سلام . با حمایت از میرحسین موسوی هوشیاری و بیداری خود را اعلام کنید . دولت میرحسین موسوی ، دولت صداقت و راستگویی . لطفا این جمله رو واسه دوستات اس ام اس کن و ازشون بخواه که اونهام واسه دوستانشون اس ام اس کنن .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد