دفتر عشق که بسته شد دیدم منم تموم شدم
خونم حلال ولی بدون به پای تو حروم شدم
اونی که عاشق شده بود بدجوری تو کار تو موند
برای فاتح دلت حالا باید فاتحه خوند
تموم وسعته دلو به نام تو سند زدم
غرور لعنتی می گفت بازی عشقو بلدم
از تو گله نمی کنم از دست قلبم شاکی ام
چرا گذشتم از خودم چرا غرق تاریکی ام
دفتر عشق که بسته شد دیدم منم تموم شدم
خونم حلال - ولی بدون به پای تو حروم شدم
دوست ندارم چشمهای من فردا به آفتاب وا بشه
چه خوب می شه تصمیم تو آخر ماجرا بشه
دست و دلت نلرزه بزن تیر خلاصو
از اون که عاشقت بود بشنو این التماسو
ادامه...
سارا خانم
یکشنبه 31 تیرماه سال 1386 ساعت 06:30 ب.ظ
بطری لب زده ی من روی لبهات خیلی جالب بود .خوشم اومد .........ترلان نمیدونم جواب قبلیم رسید یا نه چون اینترم قطع شد وسطش ......ولی من بچه نیستم که زود ناراحت بشم.......موفق باشی
سارا خانم
چهارشنبه 10 مردادماه سال 1386 ساعت 12:43 ق.ظ
چندین بار برات پیام گذاشتم که هیچکدام تائید نکردی .کجائی نگران شدم
بطری لب زده ی من روی لبهات
خیلی جالب بود .خوشم اومد .........ترلان نمیدونم جواب قبلیم رسید یا نه چون اینترم قطع شد وسطش ......ولی من بچه نیستم که زود ناراحت بشم.......موفق باشی
چندین بار برات پیام گذاشتم که هیچکدام تائید نکردی .کجائی نگران شدم
سلام ترلان
چرا به روز نکردی
چرا نیستی
نگران شدم
منتظر مطلب بعدی هستم
تنبلی نکن
سلام......... راستشو بگو
تو هم تا حالا دزدیده نگاه کردی
دید زدی
شیطنت کردی
اولش حال میده
ولی نمیدونم چرا بعدش ادم دلش میگیره
سلام خوبی؟
اومدم بگم خیلی بی معرفتی اقا رضا خیلی
سلام رفیق
چرا نمینویسی
یالا تنبل
سلام رفیق
به روز کن
من بدونم نظر بابات چی بذارم
باز جای شکر
میای سر میزنی
سلام رفیق
ممنون که اومدی سراغم
خیلی وقته نیومدم .........
حالا باز اومدم
شما هم به روز کن
سلام
خوبی رضا؟
بهم سر بزن
کوشی رفیق
سلام خوفی رضا؟
بهم سر بزن
reza chera weblogeman to liste to nis vagahn man dige to on webloge nemiram