تنهای ام را با تو قسمت می کنم ، سهم کمی نیست

اینجا فقط حرف دله ... باورش هرچند مشکله

تنهای ام را با تو قسمت می کنم ، سهم کمی نیست

اینجا فقط حرف دله ... باورش هرچند مشکله

کی گفته بود که تنهام ، وقتی تو رو ندارم

 
 

گیرم بازم بیایی ، از عاشقی بخونی

 

گیرم تا دنیا دنیاست ، بخوایی پیشم بمونی

 

روز غمم نبودی ، خوشیت با دیگرون بود

 

منو به کی فروختی ، اون از ما بهترون بود

 

میایی بیا غریبه ، حیف دیگه خیلی دیره

 

حالا که خاطراتت ، یکی یکی می میره

 

کی گفته بود که تنهام ، وقتی تو رو ندارم

 

بازم می گم بدونی ، منم خدایی دارم

 

برگشتی اما انگار، تو باختی توی بازی

 

غرورتم شکستم ، به چیت داری می نازی

 

 

( ؟ ؟ ؟ )

 

نظرات 2 + ارسال نظر
یاسمین پنج‌شنبه 30 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 02:25 ب.ظ http://rue.blogsky.com

سلام
ممنون به وبلاگم اومدی و ممنون از کامنتت
وبلاگ قشنگی داری
شعرها هم زیبا هستند
خوشخال میشم بازم سری به من بزنی
شاد باشی

سایه سه‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 03:15 ب.ظ http://sayehetanha.blogsky.com

سلام رضا جان

چرا دیگه تو رو نمی‌بینم؟ با من قهری؟

باران باش
باران باش و غرور و تکبر را از قلبها پاک کن.
تو که می توانی، جاده های بی سواری را آب ده تا فردا مسافران بر روی جاده ها بشکفند!
ببار و کویر را سیراب کن تا دیگر هیچ کویری وجود نداشته باشد.
اگر برای همیشه باران باشی، قول می دهم همه جا سبز شود.
... همان رنگی که همه انتظارش را می کشند.

شاد باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد