امشب که شعله می زندم ماجرای تو
بر این سرم که سر بگذارم به پای تو
بی تاب و بی قرارم و بی واهمه ولی
جز حرف عاشقانه ندارم برای تو
امشب هزار مرتبه بی تو دلم شکست
یعنی هزار مرتبه مردم برای تو
من راضی ام به این همه دوری ولی عزیز
راضی ترم به اینکه ببینم رضای تو
حالا درخت و جاده به راهت نشسته اند
حالا سکوت و سایه پر است از صدای تو
( ؟ ؟ ؟ )
وقتی فریادی در سکوت محو شد ...
طوری دیگر بنگر!
رضا جان سلام
از این که بعد از مدتها به من سر زدی یه دنیا ممنون
ولی نظرتون نمی تونم تایید کنم
علتشو بعد واست توضیح می دم
سلام رضا جان
شعر کلاسیک زیبایی بود
از اینکه با ما همراهی و سر می زنی ازت ممنون
موفق و پیروز باشی
سلام عزیز
ممنون از لطفت! اما نفهمیدم کجای مطلب جواب خودم رو داده بودم!؟
باورم کن ...
بعد از تو از کدام دریچه
آسمان را به تماشا بنشینم
و با کدام واژه عشق را معنا کنم
بی تو همه ی فصلها خاکستری
و همه ی ستاره ها خاموشند
کیفر شکستن دل من چند جاده غربت
و چند آسمان تنهایی است
باورم کن من هنوز هم
به صداقت چشمان تو ایمان دارم
شاد باشی
همیشه عالی
دوست داشتن !همیشه گـــفتن نیست
گاه سکوت است و گاه نگــــــاه
غـــــریبه ! این درد مشترک من و توست
که گاهی نمی توانیم درچشمهای یکد یگــرنگــــاه کنیم .....
موفق باشی
یا حق