تنهای ام را با تو قسمت می کنم ، سهم کمی نیست

اینجا فقط حرف دله ... باورش هرچند مشکله

تنهای ام را با تو قسمت می کنم ، سهم کمی نیست

اینجا فقط حرف دله ... باورش هرچند مشکله

تن تو ظهر تابستونو به یادم میاره

 
 
تن تو ظهر تابستونو به یادم میاره
رنگ چشمای تو بارونو به یادم میاره
 وقتی نیستی زندگیم فرقی با زندون نداره
 قهر تو تلخی زندونو به یادم میاره
من نیازم تورو هر روز دیدنه
 از لبت دوست دارم شنیدنه
تو بزرگی مث اون لحظه که بارون می زنه
 تو همون خونی که هر لحظه تو رگهای منه
 تو مث خواب گل سرخی لطیفی مث خواب
من همونم که اگه بی تو باشه جون می کنه
 من نیازم تورو هر روز دیدنه از لبت دوست دارم
 شنیدنه تو مث وسوسه ی شکار یه شاپرکی
 تو مث شوق رها کردن یه بادبادکی
 تو همیشه مث یک قصه پر از حادثه ای
تو مث شادی خواب کردن یه عروسکی
 من نیازم تورو هر روز دیدنه
 از لبت دوست دارم شنیدنه
  تو قشنگی مث شکلایی که ابرا می سازن
 گلای اطلسی از دیدن تو رنگ می بازن
 اگه مردای تو قصه بدونن که اینجایی
 برای بردن تو با اسب بالدار می تازن
 من نیازم تورو هر روز دیدنه
 از لبت دوست دارم شنیدنه
 
 
 ( شهیار قنبری )
نظرات 2 + ارسال نظر
[ بدون نام ] شنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 11:59 ق.ظ http://www.adinehbook.com

بازاریابی اینترنتی ... هر کلیک 80 ریال ... به ما سر بزنید.

سایه شنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 10:06 ب.ظ http://sayehetanha.blogsky.com

ترلان عزیز

یادمه این شعر بسیار زیبا رو یکی از خوانندگان قدیمی خونده بود. فکر کنم فرهاد .... و من چقدر این آهنگ رو دوست داشتم.

من هم نیازم اونو هر روز دیدن بود! به دیدن و شنیدن صداش هر شب و هر روز ظهر عادت کرده بودم ... آره من همونم که حالا بدون اون جون می‌کنم ...
دیگه این جملات برای من خیلی تکراریند! این کلمات رو من هر روز با خودم تکرار می‌کنم... هر روز!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد