نداند رسم یاری بیوفا یاری که من دارم
به آزار دلم کوشد دلازاری که من دارم
وگر دل را به صد خواری رهانم از گرفتاری
دلازاری دگر جوید ، دل آزاری که من دارم
به خاک من نیفتد ، سایه سرو بلند او
ببین کوتاهی بخت نگون ساری که من دارم
گهی خاری کشم از پا ، گهی دستی زنم بر سر
به کوی دلفریبان ، این بود کاری که من دارم
دل رنجور من از سینه ، هر دم می رود سویی
زبستر میگریزد طفل بیماری که من دارم
زپند همنشین ، درد جگر سوزم فزون تر شد
هلاکم می کند آخر ، پرستاری که من دارم
رهی، آن مه به سوی من به چشم دیگران بیند
نداند قیمت یوسف ، خریداری که من دارم
هستی اقا رضا
سلام ندای عزیز
هستم اگر میروم ... گر نروم نیستم ...
چه شعرهای قشنگی...
میشه شاعراشونم بنویسید؟
نکنه مال خودتونه!؟
سلام گلی عزیز
شاعر پست آخر ... رهی معیری ...
اون دو تا پست قبلی یادم نیست ... ولی ترانه هایی هست که اجرا شده ... ولی
سراینده اش رو یادم نمیاد ... راستی یه موضوع دیگه ... اگه شعری مال خودم باشه ...
حتما زیرش اسمم ( رضا ) رو می نویسم ...
به جای دسته گل بزرگی که فردا بر قبرم نثار می کنی امروز با شاخه گل کوچکی یادم کن بجای سیل اشکی که فردا بر مزارم می ریزی امروز با تبسم مختصری شادم کن بجای آن متن ها? تسلیت گوی? که فردا در روزنامه ها برایم می نویسی امروز با پیام کوچکی خوشحالم کن من امروز به تو نیاز دارم نه فردا
سلام دوست عزیز چه دیر به دیر اپی و چرا عکس نمی ذاری
که وبلاگت قشنگ تر بشه هر چند شعرات قشنگه اما تو وبلاگ ما هر وقت دلم می گیره شعر می ذارم . جوابشو تو وبلاگ خودم بذار
سلام ممنونم که بهم سر زدی براتون قبلا نظر دادم ولی گویا بدستتون نرسیده
آن کس که با او می خـندی ممکن است که فـراموش کنی
اما آنکس را که با او گریستی هیچگاه فراموش نمی کنی
سلام خوبین اقا رضا
راستش درگیرم و حوصله اپ ندارم ولی مرسی سر میزنی
سلام
ممنونم از شما که همیشه می آیی و سر می زنی
موفق باشید
سلام
اپ کردم بیا منتظرم
ندا
سرافرازم کردی